کاهن معبد جینجا
گویی آماتراسو – الهه آفتاب تابان- واپسین کیمونوی ابریشمی را از تن سیمینش بیرون آورده و آن را بر آسمان خراشی در میانه توکیو آویخته، با دشنه ای آخته می آید تا سر سنت و شرافت بی وفای ژاپن را گوش تا گوش ببرد و بر گوشه عرش در انتهای اقیانوسی که دیگر آرام نیست، بیاویزد. آنگاه چهارزانو در معبد آساکوسا بنشیند و فریاد بزند: «آری این است جزای خیانت به هزاران سال نجابت و افتخار: دیگر هیچ خنجری پهلوی هیچ سامورایی مغروری را نخواهد درید. شما ستیزه جویی و شجاعت را فراموش خواهید کرد و آن شرم پنهان همیشگی را که در گوشه چشمهای زنان نازک اندامتان گنجانده بودم. شما را مجبور خواهم کرد تا ابد با نظمی آهنین کار کنید و ثروت بیافرینید. مجازات شما این است که روزنامه بخوانید و همسران خود را عاشق نباشید. شما را از خود آزاد کرده و از راه خدایان -شن دائو- اخراج خواهم کرد.
کاهن معبد جینجا
این کتاب شرح سفرنامه وحید یامینپور به کشور آفتاب تابان «ژاپن» است. به تعبیر نویسنده، ژاپن ناشناخته و جادویی قرنهاست به اصالت و افتخار شهره است و به خون سرخی که از خنجر شرافت سامورایی مغرور میچکد و به گلهای فریبندۀ نقش بسته بر کیمونو که تن تسلیم و نجیب زنانش را میپوشاند و به قلبهای مطیعی که بر خدایگان و وطن سجده میبَرد و به چشمان کشیدۀ ظریفی که نمیتوان به عمق آن راه یافت و به سکون و آرامشی که در نوشیدن چای سبز لانه کرده است.
حالا قرنها بعد از این همه اصالت، یک نویسنده ایرانی در جستجوی شرف و اصالت اسطورهای سرزمین آفتاب تابان، از ایران، از قلب کهن سرزمین عرفان، هنر و ادب ره سپرد ه؛ با این آرزوی پنهان شده در تو در توی خاطراتی که هرچه به شرق بروی، اشعۀ درخشان تری از خورشید را بر جان انسان مینشاند.
نقد و بررسی کاهن معبد جینجا
این کتاب در سایز 13*19 سانتیمتر ، تعداد 210 صفحه و با وزن 215 گرم توسط انتشارات امیرکبیر در سال 1399 تجدید چاپ شده است.