نبرد دريا 2: سيلدا مارماهي الكتريكي
در کتاب نبرد دریا “مار ماهی الکترونیکی”(2) آمده است:آیا جرات دارید وارد نبرد دریا شوید؟هیولای وحشتناک ،سیاره ونوس را تهدید می کنند!مگس و دوست جدیدش لیا برای نجات پدرش هم چنان در اقیانوس پیش می رفتند.آیا آن ها از خطرهای پنهان در تاریکی جان سالم به سر می برند؟وآیا مگس می تواند قدرت الکتریکی سیلدا مارماهی غول پیکر را نابود کند؟لیا بر روی اسپاک ،شمشیر ماهی مخصوصش،در جلو پیش می رفتو حباب هایی را روی آب پدید آورده بود.ماهی 360درجه می چرخیدو نا پدید شد.مکس فرمان موتورش را چرخاند و به دنبال او رفت.او فریا زد:((بیا ریو))سگش سرگرم یک دسته ماهی شده بود.با شنیدن صدای مکس دم فلزی اش را تکان داد و پارس کرد .((خرچنگ،مکس،خرچنگ))مکس گفت ((حالا نه))ریوت سرش را بلند کرد و در حالی که به خرچنگ خیره شده بود.پاهایش درآب می لرزید.فناوری ریوت در ماهیگیری چنان پیشرفته نبود.اما اصلاحات مکس،ریوت را به یکی از سریع ترین ماهیگیرها تبدیل کرده بود.لیا دهان اسپایک را به طرف پایین برد و ماهی به سمت بستر اقیانوس پایین آمدو تخته سنگ های پوشیده از صدف را هدف قرار داد.مکس به دنبال او رفت و با خود گفت:((هرکاری از تو بر می آید…))او همیشه آرزو داشت یک موتور سیکلت داشته باشد و حالا یکی از بهترین نوع آن را داشت.اسپایک دمش را کف اقیانوس فرو برد و ابری از شن بپا کرده بود.مکس به آرامی ترمز موتور را فشار داد
تا یک بار دیگر از روی شانه اش عقب را نگاه کند و سوما را ببیند.
- ویژگی ها
- ناشر: نظاره
- نویسنده/نویسندگان: آدام بليد
- مترجم: سميه موحدي فر
- نوع جلد: شوميز
- شابک: 9786008870692
نبرد دريا 2: سيلدا مارماهي الكتريكي
در کتاب نبرد دریا “مار ماهی الکترونیکی”(2) آمده است:آیا جرات دارید وارد نبرد دریا شوید؟هیولای وحشتناک ،سیاره ونوس را تهدید می کنند!مگس و دوست جدیدش لیا برای نجات پدرش هم چنان در اقیانوس پیش می رفتند.آیا آن ها از خطرهای پنهان در تاریکی جان سالم به سر می برند؟وآیا مگس می تواند قدرت الکتریکی سیلدا مارماهی غول پیکر را نابود کند؟لیا بر روی اسپاک ،شمشیر ماهی مخصوصش،در جلو پیش می رفتو حباب هایی را روی آب پدید آورده بود.ماهی 360درجه می چرخیدو نا پدید شد.مکس فرمان موتورش را چرخاند و به دنبال او رفت.او فریا زد:((بیا ریو))سگش سرگرم یک دسته ماهی شده بود.با شنیدن صدای مکس دم فلزی اش را تکان داد و پارس کرد .((خرچنگ،مکس،خرچنگ))مکس گفت ((حالا نه))ریوت سرش را بلند کرد و در حالی که به خرچنگ خیره شده بود.پاهایش درآب می لرزید.فناوری ریوت در ماهیگیری چنان پیشرفته نبود.اما اصلاحات مکس،ریوت را به یکی از سریع ترین ماهیگیرها تبدیل کرده بود.لیا دهان اسپایک را به طرف پایین برد و ماهی به سمت بستر اقیانوس پایین آمدو تخته سنگ های پوشیده از صدف را هدف قرار داد.مکس به دنبال او رفت و با خود گفت:((هرکاری از تو بر می آید…))او همیشه آرزو داشت یک موتور سیکلت داشته باشد و حالا یکی از بهترین نوع آن را داشت.اسپایک دمش را کف اقیانوس فرو برد و ابری از شن بپا کرده بود.مکس به آرامی ترمز موتور را فشار داد
تا یک بار دیگر از روی شانه اش عقب را نگاه کند و سوما را ببیند.